شرایط رکودی در بازار فولاد و توقف قیمتها در این بازار از یکسو و وجود واسطههایی که هر کدام در این شرایط به دنبال گرم کردن بازار خود به وسیله پیشنهادهای قیمتی نامتعادل هستند از سوی دیگر، بازار را در حالت «کما» فرو برده است، بهطوریکه در این زمینه سوالی مطرح میشود: «چرا بازار آهنآلات ایران به «نقطه تعادلی» دست پیدا نمی کند؟
اما قبل از پاسخ به این سوال بهتر است به تعریف سادهای از نقطه تعادلی دست پیدا کنیم. تعریف نقطه تعادلی در بازار فولاد را میتوان به شرایطی اطلاق کرد که طبق آن قیمت بر مبنای قیمت جهانی محاسبه شود، اما با توجه به رکود حاکم در بازار فولاد به نظر میرسد در شرایط فعلی امکان افزایش قیمت بیشتر از ۲۵۰۰ تومان برای میلگرد وجود نخواهد داشت، به دو دلیل: «ناامنی اقتصادی» و «دستور ابلاغ شده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت»؛ این دو نقلی است از سوی فعالان بازار فولاد تا قیمتها از یک اندازه مشخصی فراتر نرود. پیش از این و در گزارش منتشر شده در روز پنجشنبه ۱۴ دی، به این نکته اشاره شده بود که افزایش قیمت آهنآلات در ابتدای ماه دی، استقبال خریداران فولاد و حمل کالاها به خارج کارخانههای تولیدی و انبارها باعث شد میزان تقاضا از عرضه پیشی بگیرد. با این حال اکنون باید گفت بازار در حال طی مسیری معکوس است.
چگونگی رونق مجدد بازار فولاد
پیشی گرفتن عرضه از تقاضا در بازار آهنآلات در مدت اخیر باعث رقابت منفی و کاهش قیمت در صنعت فولاد شد، در ادامه انتقال کالا از انبارها به سمت بازار و کاهش قیمتی که با توجه به «خرید با قیمت پایین» باعث مشخص نشدن قیمت واقعی کالاها میشود، گریبان بازار فولاد را گرفته است. در ادامه و در توضیح و درمان روندی که در بالا راجع به آن توضیح داده شد باید منتظر ماند تا این روند تزریق محصول به بازار در بخشهایی به مرور کمتر شود و بازار با توجه به افزایش قیمت ارز و تمایل کارخانهها به صادرات، قیمت خود را تثبیت کند.چنانچه پیش از این از سوی فعالان و بازاریان صنعت فولاد این نوید داده شده بود که رونق نسبی در ماه اسفند رخ خواهد داد، چرا که در آن بازه زمانی دیگر کالاهایی با قیمت پایین در بازار وجود ندارد و تولیدی هم برای بازار داخل در نظر گرفته نشده است؛ در این خلأ است که مجددا سرمایههای خارج شده از بدنه فولاد به این بازار بازگشته و موجب رونق و فعالیت مجدد میشود.
امنیت مصرفکننده با خطر مواجه است؟
روز سهشنبه در گزارشی اشاره کردیم که امنیت مصرفکننده در شرایط «نوسان قیمتی» که در بازه زمانی میان مدت رخ داده است به خطر میافتد، یعنی تصمیمگیری وی دچار اختلال میشود، به این معنا که عرضهکننده روند تصمیمگیری طرف تقاضا را دچار اختلال میکند، حال با توجه به شرایطی که وجود دارد این روند چگونه قابل تحلیل است؟ در پاسخ به چرایی این موضوع عنوان میشود که زمان کنونی در بازار فولاد برههای نیست که عرضهکننده بخواهد در تصمیمات مصرفکننده تاثیرگذار باشد و به نوعی نمیتواند بازار را دستکاری کند، در این باره باید گفت بازار در مقاطع فولادی به حدی اشباع شده است که حتی دفاتر رسمی خود را عقب کشیدهاند. تمامی دفاتر رسمی اعلام میکنند کاهش قیمتی نداشتهاند، ولی در بازار به اندازه نسبتا بالایی افت قیمتی مشاهده میشود. در این میان، مصرفکننده هم طبیعتا باهوش است و اقدام به خرید میکند، حتی اگر بازارسازی و تصمیمسازی در یک ماه قبل بود، ولی در حال حاضر واسطهها به کارخانهها فرصت بازارسازی را نمیدهند، به این دلیل که در حال حاضر رکود کامل در بازار آهن مشاهده میشود و اگر مصرفکننده واقعی اقدام به خرید کند بهترین زمان را انتخاب کرده است، چرا که همیشه عنوان میشود که «زمان رکودی بهترین وقت خرید است» و با خارج شدن از رکود دیگر فرصتی به مصرفکننده داده نمیشود که بتواند به نحو احسن خرید کند.
نقطه تعادل بازار فولاد کجاست؟
با افت قیمت در شرایط رکودی حال حاضر، پیشبینی میشود که تقاضا وارد بازار شود، با ورود تقاضا، قیمت تقویت خواهد شد، اما این سوال پیش میآید که واقعا نقطه تعادل حال حاضر با توجه به اتفاقات موجود در بازار کجا است؟ فعالان بازار فولاد از اصطلاح «بازار خیلی گرم» یا «بازار خیلی سرد» استفاده میکنند. آنها به دنیای اقتصاد میگویند شرایط اقتصادی کشور و در سطح جزئیتر شرایط اقتصادی بازار آهن به شیوهای بوده که یا خیلی گرم بوده که همگان را معترض کرده یا خیلی سرد رفتار کرده است، به چه معنا؟ سرد بودن و رکود بازار، ضرر خود را مستقیما متوجه تولیدکنندگان خرد میکند، بهطوریکه باید گفت در چند ماه گذشته سه کارخانه متوسط و کوچک فولادی تعطیل یا ورشکسته شدهاند، به این دلیل که استاندارد کالاهای تولیدی در این کارخانهها به گونهای نیست که بتوانند اقدام به صادرات کنند، در این شرایط مجبورند در بازار داخل خرید و فروش کنند. به همین دلیل و در شرایطی که بازار در شرایط رکودی است فولادکاران پاییندستی متضرر میشوند. از طرفی فعالان بازار آهنآلات و مقاطع فولادی بارها این نوید را دادهاند که بازار در اوایل بهمن به روند مثبت بازخواهد گشت و همچنین عنوان شده است که صد درصد در آن شرایط خلأیی متوجه بازار خواهد شد، چون کارخانههای بزرگ برای محصول شمش خود «تعهد صادرات» دادهاند، در این شرایط بازار با کمبود شمش داخلی مواجه خواهد شد و تا رسیدن دوباره به شرایط تعادلی نیاز به زمان خواهد بود؛ از همین رو وزارت صنعت، معدن و تجارت در چند روز گذشته به دنبال این بوده است که خلأهای موجود را از این طریق مرتفع کند و از این ناحیه تهدیدی برای بازار ایجاد نشود؛ چرا که اگر در آینده دور یا نزدیک خلأ وجود کالایی در زمینه آهنآلات ایجاد شود، قیمت بهطور افسار گسیخته صعود خواهد کرد.
محرکهای تعادلی بازار چیست؟
اما سوال دیگری که در اینجا مطرح میشود آن است که هم قیمت ارز و هم قیمتهای جهانی در بازار فولاد افزایشی است و به نوعی میتوان گفت دورنمای بازار فولاد مثبت است، چه چیزی میتواند این روند را تعدیل کند؟ محرکهای دیگری که بازار را به تعادل میرسانند چه گزینههایی هستند؟
در این زمینه «ایجاد امنیت سیاسی» به گفته فعالان بازار فولاد از مولفههایی است که میتواند روی دستیابی بازار به نقطه تعادلی کمک کند، در ادامه از مولفههای دیگری که در صورت ناامنی سیاسی به وجود میآید میتوان به ناآرامیهایی اشاره کرد که در سطح جهانی متوجه اقتصاد و در این گزارش مشخصا روی اقتصاد فولاد است. بهطوریکه سیاستهای تحریمی جهانی و تهدیداتی که متوجه بازار خواهد شد از مهمترین پسلرزههای ناامنی سیاسی است. فعالان بازارهای فولادی با اشاره به افزایش قیمت جهانی فولاد و همین طور افزایش قیمت ارز بر این باورند، یکی از عواملی که موجب کشیده شدن ترمز قیمتهای داخلی فولاد شده است را باید در مسائل «سیاسی و اقتصادی منطقه» جستوجو کرد. این فعالان مسائل روانی موجود در بازار را عاملی در جهت تاخیر بازار در روند دستیابی به نقطه تعادلی میدانند و عامل دیگر را «دستور» عنوان میکنند. در توضیح این موضوع باید گفت طبق دستور این فعالان اجازه ندارند قیمتها را از یک اندازه مشخص افزایش دهند.
تحولات پیش رو در بازار جهانی فلزات اساسی
تحولات پیش رو در بازار جهانی فلزات اساسی دنیای معدن – رشد کمی و کیفی تولیدات سختافزاری و نرمافزاری رایانهای و گسترش و تسهیل دسترسی به فنآوریهای تحلیل و ارزیابی اطلاعات، عملا فرآیند تولید، گردش و ذخیره اطلاعات در عرصه بینالملل را بهبود بخشیده و متعاقب آن، اصطکاک بازارها کاهش و شفافیت اطلاعات بهشدت افزایشیافته است.
تغییرات لحظهای درروند متغیرهای عرضه و تقاضا و ابداعات در حوزه فنآوری، همه و همه، بازار را کاملا پیچیده، مشکل و رقابتی کرده است. در چنین شرایطی، حرکتِ همگام و متناسب جوامع با سرعت تحولات جهانی، نه یک انتخاب، بلکه یک الزام بهشمار میرود. بازار هم بهدلیل اهداف تجاری و جاذبه بالا برای کاربران، زودتر از سایر بخشهای جامعه مورد هجوم اطلاعات و ابزارهای پیچیده فنآوری قرار گرفته و تغییرات آن به شکلی ملموس، ارکان دیگر را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
نگاه استراتژیک به بازار یک ضرورت است
با پیچیده شدن قواعد و تنگنای عرصه رقابت، سرانجام، صاحبان اطلاعات، ابزارها و فنآوریهای برتر اطلاعاتی ـ ارتباطی برنده اصلی بازار خواهند بود. در بازارهای نوین، قابلیتهای پایهای منابع و مصارف آن اعم از ذخایر و دسترسی به آن، برخورداری از زیرساختها، تکنولوژی و بهرهبرداری از منابع، نیروی انسانی قابل و جمعیت و نیازهای آن همه و همه در چارچوب فنآوریهای پیشرفته اطلاعات و ارتباطات تجمیع و پردازش خواهد شد. حضور مقتدر و موثر کشور در بازارهای جهانی در گرو نگاه ویژه مدیران و متصدیان امور به دهکده جهانی اطلاعات بهعنوان یک فاکتور اصلی تاثیرگذار و تاثیرپذیر در تعیین برنامهها، چشماندازها، اهداف، ماموریتها و طراحی استراتژیها خواهد بود. بنابر آنچه ذکر شد، تحولات آتی اقتصاد بینالملل بیش از هر چیز، متاثر از گردش، پردازش و پایش سریعتر اطلاعات در بخشهای تولید، تجارت و توسعه فنآوریهای مختلف شکل خواهد گرفت. در این چارچوب، مولفههای مختلفی بر بازارهای جهانی فلزات اساسی در سال ۲۰۱۸ موثر خواهند بود که در ادامه به آن اشاره میشود.
مولفههای موثر بر تحولات بازار جهانی فلزات اساسی در سال ۲۰۱۸
قیمت جهانی نفت در سال ۲۰۱۷ معادل ۱۷ درصد رشد کرده، بنابراین هزینه حمل داخلی و بینالمللی کانیهای فلزی و نیز قیمتهای جهانی سیف و فوب آنها را افزایش داده است. در همین راستا، رشد متناسب قیمت حاملهای انرژی سبب رشد قیمت کانیهای فلزی و محصولات پایه فلزی شده است. رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۷ معادل ۶/ ۳ درصد بوده که نسبت به رشد ۲/ ۳ درصدی سال ۲۰۱۶ بهبود نشان میدهد. همچنین سهم اقتصادهای نوظهور کالا محور (مصنوعات صنعتی و ماشینآلات) در رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۷ نسبت به کشورهای صنعتی خدمت محور (تولید فن آوری، خدمات فنی مهندسی، خدمات مالی و اعتباری،…) افزایش یافته، بنابراین تقاضا برای کانیهای فلزی و غیرفلزی از منظر رشد و ترکیب آن افزایش معناداری داشته است. تضعیف ۱۵ واحد درصدی شاخص برابری جهانی دلار سبب رشد متناسب قیمت جهانی کالاها بهطور عام و کانیهای فلزی و فلزات اساسی در سال ۲۰۱۷ شده که دورنما و پایداری آن در سال ۲۰۱۸ قابل تصور است. اجرای تدریجی مقررات زیست محیطی مطابق با توافقنامه پاریس از سوی اقتصادهای نوظهور و کشورهای صنعتی (به استثنای آمریکا) عملا مالیات بر کربن را افزایش داده و الزامات مقرراتی حول جایگزینی تکنولوژیهای سبز را در کشورهای مختلف گسترش داد، که عملا هزینه سربار پایداری بر صنعت فلزات اساسی در سال گذشته و نیز سالهای آتی تحمیل خواهد ساخت. افزایش تدریجی نرخهای بهره سیاستی از سوی کشورهای صنعتی و اقتصادهای نوظهور طی دو سال گذشته از یکطرف موجودی انبار کالاها را بهطور عام و کانیهای فلزی را بهطور خاص کاهش داده و از طرف دیگر شکاف قیمتهای نقدی و آتی ابزارهای مشتقه کالاها را در بازارهای جهانی افزایش داده که هر رخداد مذکور نااطمینانی را در بازار جهانی کالاها در میان مدت افزایش خواهد داد. رشد نااطمینانی نیز بهطور طبیعی سبب رشد تدریجی نسبی قیمت جهانی کالاها و کانیهای فلزی شده است.
چالشهای امنیتی در خاورمیانه، شبه جزیره کره و آفریقای مرکزی عملا نااطمینانی بازارجهانی کالاها و مواد اولیه صنعتی (شامل فلزات اساسی) را تشدید کرده که از یکطرف موجب رشد نرخهای بیمه مالی-تجاری مناطق مذکور شده و از طرف دیگر سبب افزایش اختلالات قیمتی در بازارهای مذکور شده است. تداوم سیاستهای حمایتی و پرداخت یارانه به برخی از صنایع فلزی در برخی از اقتصادهای نوظهور و حتی برخی از کشورهای صنعتی در کنار سیاست اعمال مالیات و عوارض بر واردات فلزات اساسی عملا سبب پایداری شکاف میان قیمتهای تمام شده و نیز تعادلی بازار فلزات اساسی در عرصه بینالملل شده که آثار آن را میتوان در اختلالات قیمتی بالاتر از تجربیات تاریخی گذشته طی سالهای ۱۷-۲۰۱۶ مشاهده کرد. انتقال محرک رشد تولید ناخالص داخلی اقتصادهای اصلی نوظهور (چین، هند، برزیل،…) از بخشهای صادراتی که کمتر به کانیهای معدنی و فلزی وابسته بوده به بخشهای غیرقابل تجارت (مسکن و توسعه زیرساختها) که به شدت به مصرف کانیهای معدنی و فلزی نیازمند بوده عملا سطوح بالای تقاضا برای فلزات اساسی و پایداری آن را در بازارهای جهانی طی دوره ۱۸-۲۰۱۷ حفظ کرده است. زیان مستمر (از محل پرداخت خسارت و کاهش ارزش سرمایهگذاریها) شرکتهای بیمه طی بحران مالی اخیر در عرصه اقتصاد بینالملل عملا ضرورت رشد تعرفههای خدمات بیمهای درآمدزا (حمل و حواث) را برای تجدید ساختار مالی و جبران زیانهای گذشته آنها اجتنابناپذیر ساخت.
در این راستا، قیمت تمام شده و قیمت عرضه محصولات فلزی به شدت از هزینههای خدمات حملونقل و بیمه زمینی و دریایی تاثیر پذیرفته است. کاهش ذخایر معدنی روی و مس در عرصه بینالملل در کنار رشد سریع تقاضا برای مس در صنایع ساختمانی و تولید خودروهای هیبریدی و نیز کاهش نسبی ذخایر انبار مس و روی در سطح جهانی عملا سبب شکلگیری تدریجی مازاد تقاضا در بازار، رشد نسبی قیمت و نیز ضرورت جایگزینی مواد پلیمری مصنوعی در بازارهای مذکور شده است. بهبود تکنولوژی اکتشاف در سطح و عمق (از چندین ماه به چند ساعت) که زمینه کاهش محسوس هزینههای اکتشاف را فراهم ساخته، در کنار توسعه فنآوریهای استخراج، فرآوری، حمل در کنار تسهیل شرایط تجارت الکترونیک و پرداختهای دیجیتالی عملا سرعت چرخه فعالیتهای بخشهای مختلف اقتصادی را بهطور عام و بخش کانیهای فلزی و فلزات اساسی را بهطور خاص به شدت افزایش داده که نتیجه آن رشد شدید سرعت گردش منابع مالی و کارآیی آنها در بخشهای مذکور و نیز کاهش معنادار هزینههای عملیاتی فعالیت در عرصه اقتصاد و بخش فلزات پایه بوده است. این نکته را نیز باید در نظر داشت که روند افزایش قیمت در فلزات اساسی لازم است در حد متعادلی کنترل و مدیریت شود، چرا که این افزایش، در نهایت موجب گرایش بازار مصرف به سوی کالاهای جایگزین شده و خسارات جبرانناپذیری را متوجه سرمایهگذاری در این صنعت خواهد کرد. همچنانکه افزایش قیمت نفت در مقاطعی از زمان، موجب عقبنشینی دائمی بازار مصرف و توسعه و جایگزینی انرژیهای نو در سطح جهان شد.
منبع : شرکت ملی فولاد
Source Article from https://ahanonline.com/152796/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D9%87%D9%81%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF/